جواد قاضی جهانی
فرهنگی و هنری و اجتماعی
جواد قاضی جهانی
فرهنگی و هنری و اجتماعیزائران کربلا
اکنون ساعت ۲ نصف شب بوقت عراق و دو ونیم بوقت تهران است.
درمانگاه هتل ملاک یکی از درمانگاههای هیئت پزشکی هلال احمر مستقر در کربلاست.
من و تعدادی از دوستانم شیفت شب هستیم و در خدمت زائران هستیم
برخلاف شیفت های دیگر در این ساعت اندکی خلوت شده و مجالی یافتم تا چند سطری بنویسم.
اینجا حال و هوای خاصی دارد و با مراجعین مختلف از عراقی و پاکستانی و آذربایجانی و ایرانی سروکار داریم. از ایران هم اقوام مختلف با شوروحال اربعین راهی این سفر منحصربفرد شده اند.
چند دقیقه پیش بیماری مراجعه کرد بنام جواد تقدمی ۲۱ ساله که تعریف میکرد یکی دو ساعت پیش در بین راه که با خودروی ون می آمده بعلت خستگی در صندلی عقب ون دراز کشیده و کم کم داشت بخواب میرفت که خودرو تصادف میکنه و همه هفت سرنشین و راننده با سختی زخمی میشوند وفقط ایشان سالم می ماند. می گویددر تاریکی شب نفهمیدم چطور از داخل خودروی مچاله شده بیرون آمدم و خودم را با وسیله دیگری به کربلا رساندم.
او هنوز در شوک تصادف بود و با حالت معصومانه می گفت امام حسین منو نگهداشت.
تصور کردم چقدر سخت است در سرزمین غریب گرفتار تصادف و بیماری شده باشی.
در این نیمه شب کودکانی که از ترس پزشک و تزریق صدای گریه آنان به گوش میرسد و تعدادی که برای درمان تاول های پاهایشان آمده اند.
همکارانم نگاهشان به این بیماران متفاوت از آنچه در ایران هست طور دیگری است و به نیت خدمت به زائران خستگی نمی شناسند.
امیدوارم خدا همه کارهای ما و دوستانم را بعنوان توشه خیر ثبت نماید
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین...
شاید یادتان افتاد و این سلام را به ارباب منتقل کردید از غریبی دلشکسته و بیمار که حسرت به دل کربلاست سالهااااااااااااااااااااااااااااا و برای کربلا و به عشق آقای کربلا از همه انچه داشته گرچه اندک ، گذشته ... و هنوز که هنوز کربلا را ندیده...اما همه عمر گویی در بیابان های کربلا سرگردان بوده...
همه آرزویم اما چه کنم که بسته پایم
به کجا چنین شتابان؟
به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم
سفرت به خیر اما، تو و دوستی خدا را
چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها به باران برسان سلام ما را...
جواد عزیز ... برسان سلام ما را ...برسان سلام ما را ...خضوع ما را ... اشتیاق ما را ... عطش ما را ...